آفتابنیوز : سرویس بین الملل- سایت "لوب لاگ" در گزارشی با اشاره به اینکه دولت بوش پیش از حمله آمریکا علیه عراق از طریق رسانههای
امریکایی این موضوع را به افکار عمومی آمریکا "فروخت"، مینویسد: "در آن زمان اطلاعات جعلی و کذبی درباره وجود برنامه تولید تسلیحات کشتار جمعی در عراق از سوی دولت بوش مطرح شد که خبرنگاران رسانههای امریکایی نیز آن را بلافاصله به عنوان واقعیت منتشر کردند. این در حالیست که بعدا مشخص شد که چنین برنامهای اساسا وجود نداشته است.
به گزارش آفتابنیوز لوب لاگ در ادامه نوشته است: به نظر میرسد اینبار رسانههای آمریکایی در حال تکرار همان اشتباه درباره جنگطلبی دولت ترامپ علیه ایران هستند. به خاطر میآوریم که "دیک چنی" معاون رییس جمهوری وقت امریکا در گفتوگو با شبکه خبری "ان بی سی" هشدار داده بود که صدام در حال تهیه غیرقانونی تجهیزات مورد نیاز برای غنیسازی اورانیوم به منظور ساخت بمب اتمی است و به طور خاص تلاش او برای به دست آوردن لولههای آلومینیومی بوده است. این بازتاب شرمآور دروغی از سوی چنی توسط "ان بی سی" بود. البته آن زمان این ادعا را روزنامه "نیویورک تایمز" نیز بازتاب داد. به یاد داریم که این "جودیت میلر" خبرنگار"تایمز" بود که با تیتر یک کردن موضوع تلاش صدام برای دستیابی به بمب هستهای به کارزار بوش برای حمله به عراق کمک کرد. اکنون شاهد تکرار آن سناریو و روند در مورد ایران هستیم.
پس از آن که "جان بولتون" مشاور امنیت ملی ترامپ روز یکشنبه از اعزام غیر منتظره بمبافکنها و ناو امریکا به خاورمیانه برای مقابله با تهدید ایران خبر داد، رسانهها به جای ابراز شک و تردید درباره صحت اظهارات بولتون ادعای او را بازتاب دادند. به نظر میرسد رسانههای جریان اصلی در امریکا اساسا به عنوان بخش روابط عمومی دولت امریکا به انجام وظیفه میپردازند. در این میان هیچ ارزیابی موشکافانهای از سوی رسانهها درباره اظهارات بولتون انجام نشد.
برای مثال، شبکه خبری "سی ان ان" که منتقد دولت ترامپ قلمداد میشود نیز نوشت که امریکا بمبافکنها را در واکنش به اقدامات ایران به خاورمیانه اعزام کرده است. "سی ان ان" این پرسش را مطرح نکرد که چگونه میتوان به سخنان بولتون که استاد دستکاری اطلاعاتی در گذشته بوده اعتماد کرد؟ "باربارا استار" خبرنگار "سی ان ان" در توئیتی نوشت که مقامهای امریکایی به من میگویند تهدیدهایی از جانب ایران با تکیه بر اطلاعات خاص و معتبر متوحه نیروهای امریکایی است. واقعیت آن است که خبرهای بعدی حاکی از آن بود که اطلاعاتی که بولتون روی آن کار کرده و مانور داده بود از منبعی نامشخص بودهاند. هیچ داده دقیقی در اینباره وجود نداشت. "ان بی سی" نیز در گزارشی اعلام کرد که علت حضور نیروهای امریکایی تهدید متوجه علیه نیروهای امریکایی از جانب شبه نظامیان عراقی مورد حمایت ایران بوده است. اما آیا واقعا این نوع تهدید نیاز به حضور نظامی تا این اندازه گسترده امریکا دارد"؟
این سایت در گزارش دیگری با اشاره به تصمیم اخیر ایران برای کاستن از تعهدات خود نسبت به برجام و اولتیماتوم ایران به اروپاییها مینویسد: "اسفندیار باتمانقلیچ" کارشناس مسائل ایران معتقد است که ایران به گونهای گام برمیدارد که باب مذاکره و بازگشت به مفاد برجام باز باشد."
"الی گرانمایه" کارشناس شورای روابط خارجی اروپایی میگوید که ایرانیان احساس میکنند که مجبور به برداشتن گامهای اخیر برای مقابله با کارزار فشار حداکثری ترامپ شدهاند به خصوص آن که رییس جمهوری امریکا مسیر فروش نفت ایران را مسدود کرده است. او میافزاید: "از نظر ایران شرایط فعلی غیرقابل قبول و غیرقابل تحمل است. تحریمها اندک فضایی را برای تنفس در ایران باقی گذاشتهاند. در داخل ایران نیز فضا به گونهای است که ادامه پایبندی ایران به برجام دشوارتر شده است. من از بسیاری از مقامهای ایرانی شنیدهام که به من یاداوری کردهاند نیاز به تغییر محاسبات استراتژیک به خصوص در مورد برجام وجود دارد. ایران میخواهد به اعضای امضاکننده برجام نشان دهد که آنان نیز باید هزینه اقدامات یکجانبه امریکا را بپردازند و این تنها نباید ایران باشد که هزینههای امنیتی و اقتصادی سنگینی را متحمل میشود. به نظر میرسد ایران از صبر استراتژیک به سوی استراتژی عمل کردن تغییر جهت داده است. مخاطبان اصلی ایران نیز اروپاییها هستند که با ایران تجارت دارند. با این حال، علیرغم آن که اینستکس یا سازوکار ویژه اقدام مالی در ابتدا قرار بود از تمامی حوزههای تجارت اروپا با ایران محافظت کند اکنون صرفا به سازوکاری برای حفاظت از تجارت کالاهای بشردوستانه که از نظر فنی از سوی امریکا تحریم نشدهاند تبدیل شده است".
"باتمانقلیچ" معتقد است که اینستکس هنوز عملیاتی نشده و انتظارات ایران را از نظر برخورداری از مزایای اقتصادی و تجاری براورده نکرده است. او میگوید در اینجا یک قمار و خطر اساسی برای ایران وجود دارد ؛ایران احساس میکند این فشار بر اروپاییها موثر خواهد بود. با این حال، اگر مقامهای اروپایی در مورد تواناییشان برای ایستادگی در برابر امریکا احساس شکست و ضعف کنند و از سوی دیگر با انتظارات زیاد ایران مواجه شوند ممکن است رویکرد ایران نتیجه معکوس دهد و به آن نتیجه ای نرسد که ایران میخواهد.
لوب لاگ در ادامه مینویسد: "در داخل ایران فشار به قدری بر روحانی بالاست که تندروها میگویند تا چه زمانی میخواهید منتظر اروپاییها شوید؛ به همین خاطر است که روحانی گامهایی را برداشته و تهدید به خروج کامل ایران از برجام را مطرح کرده است. اگر این سیاست موفقیتآمیز باشد شکافی جدی میان ترامپ و بولتون ایجاد خواهد شد. ترامپ اخیرا گفت دوست دارم ایرانیان به من زنگ بزنند. این قطعا متفاوت از سیاست پیشین پمپئو و دوازده شرط تعیین شده از سوی او برای ایران است. همچنین، این سیاست متفاوت از رویکرد جنگطلبانه بولتون علیه ایران است. او نشستهای مخفیانهای را در مقر سیا رهبری میکند که یادآور سفرهای مکرر دیک چنی معاون بوش، رییسجمهوری سابق امریکا پیش از جنگ عراق است. نشانههایی وجود دارند که آشکار میسازند روابط ترامپ و بولتون خیلی هم خوب نیست. برای مثال، علیرغم آنکه بولتون خواستار درگیری نظامی با کره شمالی بود ترامپ به دیپلماسی با کره باور داشت. به نظر میرسد ترامپ از بولتون ناامید شده است. در مورد ونزوئلا نیز میبینیم که بولتون کاری از پیش نبرد و بحران سیاسی در آن کشور ادامه دارد. نظر اخیر ترامپ نشان داد که اکنون فرصت مذاکره مستقیم ایران با او فراهم شده است."